عاقبت
آزاد

 

 

 مرد قوی هیکل ، در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند .

روز اول 18 درخت برید . رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد . روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید .
روز سوم بیشتر کار کرد ، اما فقط 10 درخت برید . به نظرش آمد که ضعیف شده است . نزدیکش رفت و...

عذر خواست و گفت : نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم ، درخت کمتری می برم


                        رئیس پرسید : آخرین بار کی تبرت را تیز کردی ؟
او گفت : برای این کار وقت نداشتم . تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم.

  نقل از داستانک                                                

شنبه 12 اسفند 1391برچسب:هیزم شکن , تبر,, :: 1 AM :: نويسنده : محمد منصور

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ من مو ضوع خاصی ندارد ضمن تشکر از دیدار شما عزیز میهمان امیدوارم مطالب وبلاگ مورد توجه و استفاده شما قرار بگیرد و از بیان نظرات خود در راستای بهبود آن دریغ نفرمائید.
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاقبت و آدرس mandez.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان